گستره

میخواست تا نشانه لعنت کند مرا / کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود / سنایی

گستره

میخواست تا نشانه لعنت کند مرا / کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود / سنایی

یاد نگرفته ام، نادانم، وقتی می نویسم، از کوزه گندآب بیرون می تراود. 

چرا بزرگ نمی شوم چرا نمی فهمم دنیا و مافیها را ... 

کتاب رفیق سفر منبر بهم یاد دادند خودم باید چه کنم. 

ذهن م یخواهد در قالب برود و بشیند و خود را مثل کسی کند. این روش انسانهاست در صحبت کردن می خواهد شبیه کسی باشد. شبیه چه کسی هستم من؟ .. شبیه هیچ کس ... 

چرا می خواهم بفهمم چه طور بفهمم چرا می خواهم بفهمم ؟ آیا این یک خودخواهی یا تلاش برای اثبات خود نیست؟ آیا تلاش نمی کنیم که بدانیم تا پرستیده شویم؟ تا همه مردم بگویند همه جهان بگویند.. تا آلودگی های درون پرستیده شود ... تعفن دارم 

هدف نهایی ما از زندگی کردن چیست .. لذتها (سفر گردش آزادی خانه بزرگ راحت خرید)... رام کردن و خوراک دادن به سرخوردگی هامان ؟ تلاش برای ثروت تلاش برای شهرت تلاش برای دیده شدن در همه جا ... این چه دیواری است که می توان از آن عبور کرد... 


ریشه دشمنیها کجاست؟ ریشه دشمنی حمله کردن گرفتن تجاوز اشغال کجاست؟ نمیدانم ولی احتمالا در آینده ببینیم. ما در چه قالبی زندگی میکنیم نماینده مجلس .. مهندس حرفه ای لااته .. اداها و بسیار بسیار اداها .. 

یکسری حیوان رفته اند پشت آرمانها ایستاده اند. جامعه ما گندی هست به نام تو.

زمانی که می خواهیم اقدام کنیم باید بسنجیم ک چه می کنیم کجا می رویم.

  • Mohamad saedi
جره بازی بودُم رفتُم ب نخجیر
سیه دستی زده بر بال مو تیر
بوره غافل مچر در چشمه ساران
هرآن غافل چره غافل خوره تیر
  • Mohamad saedi

هیچ گاه کاری را مخفیانه انجام نده

هیچگاه کاری را که مایل به پنهان کاری آن هستی انجام نده. 

این ترس برادر زشتی است. 

شهامت نگفتن داشته باش یا شهامت صریح گفتن به خودش

شهامت هرکاری ک میکنی داشته باش. 



#ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون

  • Mohamad saedi

درست
مثل وقتی که عاشقت شدم
باران می بارد،
فکر کنم
دوباره کسی
عاشقت شده...


کامران رسولزاده

  • Mohamad saedi

من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش 

چون به فـــکر سوختن افتاده ای مردانـــــه باش

من نمی گویم که عاقل باش یا دیوانه باش

گــــر به جانــان آشنایی از جــــهان بیگانه باش

گر شبی در خانه ‌اﻯ جانانه مهمانت کنند

گول نعمت را مخور مشغول صاحب‌ خانه باش

  • Mohamad saedi

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا 

چون کَنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و مه و یار ستاده به وداع 

من جدا گریه کنان، ابر، جدا، یار، جدا


امیرخسرو دهلوی

  • Mohamad saedi
تو بخواهی سیمان به چشمم میریزم و 
پشت تمام کاشیها گریه میکنم. 

تو بخواهی فرهاد میشوم و کوه میکنم و اتوبان تهران-شمال را یکشبه احداث میکنم. 

تو بخواهی کاخ خسرو را برایت میسازم با سیستم هوشمند اسمارت هوم.




به مناسبت فارغ التحصیلی ام از مهندسی عمران
  • Mohamad saedi

از قلمت عشق چکید 

و به من جان داد

قلم بگیر نامم را

از فهرست قربانیان.

  • Mohamad saedi

الم اقل لکم انی ااعلم غیب السماوات و الارض؟ بقره 22

کانتکست آیه این استکه فرشتگان به خداوند می گویند چرا میخواهی در زمین خلیفه بیاوری درحالیکه ما هرصبح و شام تورا عبادت میکنیم. خدا می گوید من چیزی میدانم ک شما نمیدانید. اسماء را نزد فرشتگان قرار میدهد آنها میگویند ما نمی فهمیم آنها را به آدم یاد میدهد سپس به آدم می گوید حالا اسماء را برایشان توضیح بده شروع می کند به توضیح دادن که خداوند جمله بالا را میگوید، آیا به شما نگفتم ک من غیبی از آسمانها و زمین میدانم ؟! 

سوال پیچیده و رازگونه بوده ک این اسماء دقیقا چه بوده اما جواب مشخصی در تفاسیر نیست.. 

ملائکه لزوم خلافت و جانشینی خدا را تسبیح و تقدیس دائمی او می دانستند و زمین را برای اینکار مناسب نمیدیدند

اما خداوند علمی به نام علم اسماء را به ادم اموخته ک میتواند در زمین پرفساد هم جانشین خدا باشد 

 

#المیزان 

#نمیفهمم

  • Mohamad saedi
بودنت را در یخچال می گذارم
چون "فعلا میل ندارم" 

تو هم مرا در چرخ گوشت میریزی
چون زیاد خودخواه شده ام
  • Mohamad saedi